Skip to main content

Posts

Showing posts with the label هزار توهای مدور عقل

هزارتوهای مدور عقل

این صفحه در معما کم از اوراق دفتر مقدس من نخواهد بود یا آن اوراق دیگر که دهان‌های نادان خواهند خواند با این باور که دست نوشته‌ی انسانی است نه آینه‌های تاریک روح‌القدس منی که بود و هست و خواهد بود دوباره به کلام مکتوب سر فرود آورده‌ام که زمان در توالی است و چیزی بیش از یک نشانه نیست آن‌که با کودکی بازی می‌کند با چیزی بازی می‌کند   نزدیک و مرموز  و من در  خیال    یک‌بار خواستم با بچه‌ها بازی کنم با ترس و مهربانی در میانشان ایستادم من از زهدانی زاده شدم در اثر جادویی زیر فسونی زیستم، در جسمی زندانی شدم  و در تواضع یک روح خاطره را شناختم سکه‌ای را که هیچ‌گاه دوبار یکسان نیست امید و ترس را شناختم صورت‌های توامان آینده‌ی نامعلوم را بی‌خوابی را شناختم، خواب را، رویاها را جهل را، جسم را هزارتوهای مدور عقل را دوستی انسان‌ها را عبودیت  کور سگان را مرا دوست داشتند، شناختند، ستودند و از صلیب آویختند من جامم را تا اخرین جرعه ی درد نوشیدم چشمانم دیدند آن‌ چه را که هرگز ندیده بودند شب و ستارگان بی‌شمارش را ...