Skip to main content

(طوفان) درپرانتز


ارامش ابی
(مقدمه طوفان)

 .طوفان اگر مقدمه ای داشته باشد ، همان ارامش است
،همان ارامش قبل از طوفان
.همان ارامشی که ابستن طوفان است
.طوفانی ناگهانی که زمین را همچون حبابی دستخوش امواج سرکش خود می سازد
.طوفانی خدایی که هیچ <<ناخدایی>> را یارای پنجه در افکندن با ان نیست
.در این طوفان فراگیر ، تنها جزیره ای که ارام می ماند ، جزیره دلهای دریایی است
.دلهایی که به سفینه نوح ایمان و اطمینان دارند . طوفان <<اعتراض>> دریا ست
  <<طوفان جمله << معترضه ای
است که نه تنها از اصل موضوع خارج نیست ؛ بلکه خود ، موضوع است طوفان فریادی است که به روال معمولی سکوت معترض است
طوفان قصیده ی پر شوری است در بحر رجز که نظم یکنواخت سکون را پریشان می کند
طوفان اهنگ طغیانی استکه برنظام دستگاه ساحل خروج می کند
و ارامش، همان ارامش ابی است که در پرانتز به طوفان تعبیر میشود. و پرانتز لفظی بیگانه است . و نشان اینکه بیگانگان برانند تا حرفهای طوفانی ما را را در پرانتزهای تنگ خود
بگنجانند
پرانتز ، تصویر دو شمشیر اخته است که می خواهند طوفان ، را مهار کنند
پرانتز نشانه دو نصف النهار محیط زمین است ، و طوفان ، طوفانی که در زمین در گرفته است
پرانتز ، رمز نشانه های نوشتاری است . و گویای انکه هیچ گاه نمی توان بحر طوفانی معانی رادر ظرف کوچک حرف ریخت
و حکایت طوفان در پرانتز ، حکایت طوفانی است که پیش بینی شدنی نیست
طوفان در پرانتز ، حکایت تکوین طوفانی است که همه جا را فرا می گیرد وتنها یک پرانتز برای کشتی نوح باز می کند
حکایت طوفان در پرانتز، حکایت کسانی است که میخواهند با قلاب حقیر ماهیگیری ، از دریا طوفان را صید کنند و به بند کشنند
حکایت طوفان در پرانتز ، حکایت شب تاریک و بیم موج و گردابی هایل است و نیز حکایت سبکباران ساحل است که از حال ما غافلند 
حکایت طوفان در پرانتز ، حکایت منتظرانی است که در متن هر مقاله ای و در بطن هر مقوله ای ، پرانتزی برای ظهور طوفان نهایی باز می کنند
و خلاصه حکایت طوفان در پرانتز ، حکایتی است که هر عبارتی از ان را اشارتی است . و برای توضیح ان اشارات بایدبه دنبال تمام عبارات ، پرانتزی باز کنیم و در
:ان بنویسیم

(طوفان)

 






























Comments

Popular posts from this blog

Sopor Aeternus

History 1989 – 1995 Sopor Aeternus & the Ensemble of Shadows was founded by Anna-Varney (then known as Varney) and Holger in 1989, and began as a Neue Deutsche Todeskunst musical project. The two had met in Frankfurt in a Goth club called Negativ, during one of Cantodea's rare outings into the public world.Cantodea and Holger worked together on a low budget in order to purchase musical equipment, and recorded three demo tapes: Es reiten die Toten so schnell..., Rufus and Till Time and Times Are Done. The three demos were recorded between 1989 and 1992, with Es reiten... being the only publicly released cassette. The demo tapes are collectively referred to as "Blut der Schwarzen Rose" (German: "Blood of the Black Rose")[or "The Undead-Trilogy". Shortly after the cassettes were produced, Holger left Sopor AeternusIn 1994, Varney signed with the DA label Apocalyptic Vision and released her first album, …Ich töte mich…. The album, like the demo tape...

Paul Isola [ lead vocalist in the Flamenco metal band, Breed 77 ]

Paul Isola Paul Isola performing in late 2009 at the Relentless Garage, London. Background information Born  Gibraltar Origin  London, United Kingdom Genres  Rock Metal Flamenco. Occupation(s)  Musician Songwriter ، Producer ، Director ، Instruments ، Vocals Flamenco guitar . Piano ، Palmas ، Years active  1996-2013 Paul Isola is a Gibraltarian musician and songwriter. He is lead vocalist in the Flamenco metal band, Breed 77. Isola was one of the original members and founders of the band He also plays the djembe, piano, flamenco guitar and palmas. Being a native Gibraltarian, Isola is naturally bilingual in English and Spanish and uses this ability to his advantage when writing songs. He often incorporates Spanish words and phrases into the band's lyrics, sometimes writing them fully in Spanish. Paul announced his departure from Breed 77 on their website on the 28th of August 2013 ،citing personal reasons. He stated he was leaving the band in good han...

Dialectic - διαλεκτική

دیالکتیک  (به یونانی: διαλεκτική)   در فارسی به معنای مباحثه و مناظره است) پیکار/ سگالش )  دیالکتیک یکی از ابزارهای فلسفه و نظریه‌ای دربارهٔ سرشت منطق است. پیشینهٔ اندیشهٔ دیالکتیکی به یونان باستان و به‌طور مشخص به نظریات سقراط بازمی‌گردد به بیان ساده، هر گاه، دو دیدگاه فلسفی در تضاد با همدیگر باشند، کُنشی خردگونه که آن دو را در یک نظریه جدید، جمع کند، رخ می‌دهد که همان دیالکتیک است. از نظر هگل و مارکس این امر اجباری و ذاتی خرد است حدود پنج قرن پیش از میلاد، هراکلیتوس (فیلسوف یونانی)، نخستین کسی بود که این لفظ را به کار برد. او باور داشت که عالم همواره در حال تغییر و حرکت است و هیچ چیز پابرجا نیست دیالکتیکِ سقراطی دانم که ندانم I know that I know nothing دیالکتیک اول بار توسط سقراط حکیم در مقابلِ طرف گفتگوی خود در پیش گرفته ‌شد. هدف وی از این روش، رفع اشتباه و رسیدن به حقیقت بود روش او بدین ‌گونه بود که در آغاز، از مقدمات ساده شروع به پرسش می‌‌کرد و خود نیز با آنها موافقت می‌کرد و به درستی آن اقرار می‌کرد؛ سپس به تدریج به سوالات خود ادامه می‌د...